مرد خلافکار پس از قتل یکی از بچههای محلشان در پاتوق خلافکاران به کشور ترکیه گریخت، اما چند روز قبل به تهران بازگشت و مأموران او را با خودروی سرقتی بازداشت کردند.
ساعت ۴ بامداد جمعه ۱۵ مهرماه امسال به مأموران پلیس تهران خبر رسید لحظاتی قبل سه مرد جوان زخمی به بیمارستانی در یکی از خیابانهای غربی تهران منتقل شدهاند، اما یکی از آنها بر اثر شدت خونریزی فوت کردهاست.
با اعلام این خبر، تیمی از مأموران کلانتری چیتگر راهی بیمارستان شدند و در آنجا با جسد پسر ۲۷ سالهای به نام فرمان روبهرو شدند که با شلیک گلوله اسلحه وینچستری به قتل رسیدهبود. همزمان با ادامه تحقیقات درباره این حادثه، قاضی صاحبجمعی بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران در رأس تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل حادثه تحقیقات خود را آغاز کردند.
درگیری اینستاگرامی
بررسیهای تیم جنایی نشان داد ساعتی قبل مقتول همراه دو نفر از دوستانش در پاتوقشان نزدیکی شهرک دانشگاه در جنوب غربی تهران با مرد جوانی به نام ارسلان درگیر میشوند که در جریان آن ارسلان هر سه نفر را با شلیک گلوله زخمی میشود و با وانتش از محل فرار میکند. یکی از دو نفر زخمی که تحت درمان بودند، به مأموران پلیس گفت: ارسلان بچهمحل ما است و خودش را گندهلات محل میداند. او برای همه خط و نشان میکشد و مدتی قبل هم من با او درگیری داشتم. از آن روز به بعد ما برای هم در اینستاگرام کریخوانی میکردیم تا اینکه امشب همراه دو دوستم به پاتوقمان که فضای سبزی بین بزرگراه لشکری و جاده قدیم کرج است، رفتیم. از آنجا فیلمی در صفحه اینستاگرامم گذاشتم و ارسلان هم با دیدن این فیلم برای من کری خواند. کریخوانی ما ادامه داشت تا اینکه ساعتی قبل او با خودروی وانتش به پاتوق ما آمد و با هم درگیر شدیم. او سوار خودرواش شد و از محل رفت، اما دقایقی بعد با اسلحهای به محل بازگشت و به سوی هر سه ما تیراندازی و ما را زخمی و فرار کرد.»
فرار به ترکیه
بدین ترتیب ارسلان تحت تعقیب مأموران پلیس قرار گرفت، اما بررسیها نشان داد متهم چند روز بعد از مرزهای غربی کشور به صورت غیرقانونی به ترکیه گریخته است. در حالی که تحقیقات برای دستگیری قاتل فراری ادامه داشت، چهار روز قبل مأموران گشت پلیس در یکی از خیابانهای غربی تهران به خودرو نیسان پاترولی مشکوک شدند و آن را به صورت غیر محسوس تحت نظر گرفتند. مأموران پلیس وقتی از مرکز استعلام گرفتند متوجه شدند خودرو نیسان پاترول سرقتی است، بنابراین خودرو را متوقف کردند و راننده آن را که مرد جوانی بود، بازداشت کردند.
مأموران پس از انتقال متهم به اداره پلیس دریافتند راننده خودروی سرقتی ارسلان نام دارد و از چهار ماه قبل به اتهام قتل مرد جوانی تحت تعقیب کارآگاهان جنایی قرار داشتهاست. وقتی هویت سارق شناسایی شد، وی برای ادامه تحقیقات در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت. متهم صبح دیروز برای تحقیق به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد. وی در بازجوییها مقابل قاضی محمدرضا صاحبجمعی منکر قتل شد و در ادعایی گفت قاتل مردی شبیه به او بوده است و شاهدان حادثه هم به خاطر کینهای که از او دارند او را قاتل معرفی کردهاند. متهم درادامه برای تحقیقات بیشتر و روشن شدن زوایای پنهان این حادثه در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.
گفتگو با متهم
ارسلان چرا فرمان را به قتل رساندی؟
من او را به قتل نرساندم. مرا اشتباهی گرفتهاند، چون قاتل خیلی شبیه به من بوده و الان مأموران فکر میکنند من قاتل هستم.
دوستان قاتل گفتهاند شما مرتکب قتل شدهای؟
دوستان قاتل از من کینه دارند و برای اینکه از من انتقام بگیرند، مرا به عنوان قاتل معرفی کردهاند.
یعنی شما با مقتول و دوستانش اختلاف نداشتی؟
ما بچههای یک محل هستیم و همه ما هم ادعا داریم رئیس محل هستیم و دیگران باید نوچه ما باشند. به همین خاطر من با مقتول و دوستانش اختلاف داشتم و حتی چند باری با آنها درگیر شدهبودم، در اینستاگرام هم برای هم کری میخواندیم، اما با همه این اختلافات من او را نکشتم و شب حادثه هم خانهمان بودم.
چرا فرار کردی؟
من چند شب قبل به پاتوق رفتم و با مقتول و با دوستانش درگیر شدم. چون آنها ادعا میکردند پاتوق متعلق به آنها است. آن شب به خانه برگشتم تا اینکه شب حادثه یکی از دوستانش با من تماس گرفت و گفت فرمان به قتل رسیدهاست. او گفت من قاتل هستم و تحت تعقیب قرار دارم و بهتر است خودم را تسلیم پلیس کنم. من میدانستم اگر مأموران مرا دستگیر کنند، حرفهایم را باور نمیکنند، چون با مقتول و دوستانش اختلاف داشتم و به همین خاطر فرار کردم.
به کجا؟
من به مرز غربی رفتم و ۱۶ میلیون تومان به قاچاقبر انسانی دادم و او و دوستانش هم چشمان مرا بستند و پس از چهار روز وقتی چشمانم را باز کرد، متوجه شدم از مرز مرا رد کردهاند. من در این مدت در روستایی مرزی زندگی میکردم.
چه شد که تصمیم گرفتی به ایران برگردی؟
در آنجا از ترس خودم را زندانی کردهبودم و میترسیدم دنبال کار بروم و بیرون بیایم و واقعاً خسته شدهبودم. از طرفی هم پولهایم در حال تمامشدن بود و دلم هم برای خانواده ام تنگ شدهبود.
موضوع خودرو سرقتی چیست؟
خودرو متعلق به یکی از دوستانم است. وقتی به ایران آمدم او کلید یدک خودرواش را به من داد و گفت هر وقت لازم داشتم از آن استفاده کنم. شب حادثه هم او در خانهاش نبود و من بدون اجازه خودرواش را برداشتم. شاید اعلام سرقت کردهباشد.